بی دل

بی‌دلی، در همه احوال، خدا با او بود / او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد
سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۵۶ ق.ظ

روز های سرد پاییز

به نام روز های سرد من 

پاییزمن از آذر شروع میشد از کوچه های قصرالدشت 

از بلوار ارمی که نشانه های ماه من را هر روز رنگی تر میکرد 

از گذشته های سرد بی روحی که به تاوان جوانی ام میگذشت 

از آدمی هایی که هر روز می امدند و می رفتند .

درد های رنگ و بارنگ روح های یخ زده چشمانی کور دلی خاموش 

تنها کسی که خوب درک میکرد من بودم در ماه من آسمانی آبی نبود 

پاییز من زنگ نقاشی بود هر روز آبرنگی به دست نگاه هارا عاشق دل هارا گرم 

دستان را بین دستان یار میکشیدم

نگاهم را به آیینه ای گره میزدم که درآن سنگ هایی را میدیدم که به دست خود به دل زده بودم 

دلی پراز زخم ها عمیق از جنس سردی پاییز 

من دلم را در پاییز خاک کردم و جوانه نزد {بی دل}🖤

 



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بی دل

بی‌دلی، در همه احوال، خدا با او بود / او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد

آخرین مطالب

روز های سرد پاییز

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۵۶ ق.ظ

به نام روز های سرد من 

پاییزمن از آذر شروع میشد از کوچه های قصرالدشت 

از بلوار ارمی که نشانه های ماه من را هر روز رنگی تر میکرد 

از گذشته های سرد بی روحی که به تاوان جوانی ام میگذشت 

از آدمی هایی که هر روز می امدند و می رفتند .

درد های رنگ و بارنگ روح های یخ زده چشمانی کور دلی خاموش 

تنها کسی که خوب درک میکرد من بودم در ماه من آسمانی آبی نبود 

پاییز من زنگ نقاشی بود هر روز آبرنگی به دست نگاه هارا عاشق دل هارا گرم 

دستان را بین دستان یار میکشیدم

نگاهم را به آیینه ای گره میزدم که درآن سنگ هایی را میدیدم که به دست خود به دل زده بودم 

دلی پراز زخم ها عمیق از جنس سردی پاییز 

من دلم را در پاییز خاک کردم و جوانه نزد {بی دل}🖤

 

۰۰/۰۸/۱۸

نظرات  (۱)

لعنتی تو از کی این همه خوب می‌نویسی .

عاشق نوشتن تو شدم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی