بی دل

بی‌دلی، در همه احوال، خدا با او بود / او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد

آخرین مطالب

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

چه استراحت خوبی است در جوار خودم
خودم برای خودم با خودم کنار خودم

همین دقیقه که این شعر را تمام کنم
از این شلوغ ِ شما می روم به غار خودم

به سمت هیچ تنم را اشاعه خواهم داد
به گوش او برسانید رهسپار خودم

چه لذتی است که یک صبح سرد پاییزی
کنار پنجره باشم در انتظار خودم

گلی نزد به سرم زندگی اجازه دهید
خودم گلی بگُذارم سر مزار خودم

اگرچه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم

۰ نظر ۲۴ آبان ۹۹ ، ۱۸:۰۷

امشب هم یکی از اون شبهایی هست که تا طلوع آفتاب یک عمر سپری میشه.

 عمر یک شبه ۱۰۰سال .بی دل قصه ی ما قلبی برای باختن نداشت 

ولی میتونست با یک دل یار بی دل ما دلدار بشه .اما...

شب های پاییزی من خالی از دلی بی مهر  مهری بی یار و یاری دلباخته.

سنگ ماندن دل بی دل ب گمانم که ادامه داره ادامه ی راهی سخت پر درد.

می بینی پاییز چقدر شبیه زنهاست؟
حوصله اش که سر می رود, بند اصلاح را بر می دارد..
می کَند علف های هرز را, بلوند می کند موهایش را..
گرم می شود, سرد می شود, طاقت ندارد, تعادل ندارد..
همه چیز را به هم می ریزد.. باد می وزد..
در آخر اما… آرام… آرام… می بارد.
زن, پاییز است با موهای بلوند
صورتی اصلاح شده و نم نمِ اشک….

از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم ، یک چیز کشید

یک باره ولی گمان کنم شاعر شد

یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید🌙

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۱:۳۹

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﺍﺳﺖ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﺪ؛ 
ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻠّﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺟﯿﺒﯽ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﺍﺭﺝ ﻣﯽﻧﻬﺪ.
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻞّ ﮐﺎﺭ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﭘﺬﯾﺮﻧﺪ؛
ﻧﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻠّﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺣﻤﻘﻨﺪ،
ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺭﺍ، ﻧﯿﮏ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ!
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺩﻋﻮﺍﯾﯽ،
ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﻮﺯﺵ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ،
ﻧﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻠّﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ؛
ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ...
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﺘﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﻙ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﻧﺪ،
ﻧﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﺳﺒﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﻫﻤﮥ ﻣﺎ ﺍﺯ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺟﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ!
ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺩﺭﺑﺎﺭﮤ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻨﮓ
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺷﺖ...
ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻤﺎﺳﯽ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻋﮑﺲﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ از ما ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
"ﺍﯾﻨﻬﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﻨﺪ در کنار شما؟"
ﻭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﺷﮑﯽ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺯﺩ...
ﺯﯾﺮﺍ ﺳﺨﻨﯽ ﺑﺲ ﻣﺆﺛّﺮ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﺄﺛّﺮ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ؛
ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮔﻔﺖ:
"ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ
ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩﺍﻡ"...
👤

۰ نظر ۱۸ آبان ۹۹ ، ۰۰:۲۲

سعدیا گفتی که

مهرش میرود از دل ولی

مهر رفت ماه آبان نیز آرامم نکرد...

۰ نظر ۱۷ آبان ۹۹ ، ۱۹:۰۰

دقیق ترین توصیف بلاتکلیفی رو حافظ گفته!

اونجا که میگه:

نه در برابر چشمی؛نه غایب از نظری

نه یادی میکنی از ما؛نه میروی ازیاد

۰ نظر ۱۷ آبان ۹۹ ، ۱۸:۵۸