گاهی
چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲ ب.ظ
گاهی اوقات به خودم میگم یه پدر چه جوری میتونه پشت پسرش رو بگیره
داخل خرج ومخارج دانشگاه
نزارن سراغ مواد برن
رفیقش باشه
تو تموم مراحل زندگی کنارش باشه یه موقع فکر نکنه پشتش خالی شده
ولی اونای رو میشناسم که روی پای خودشون وایسادن که از بچگی
پدر واسش کاری نکرده رفیق پسرش که یه مرد هست
بشه مادرش مادر بد نیست
مادر الفبای زندگیه ماکه تو املای مادر 20 گرفتیم
چرا همه مادر رو به چشم یه فرد زجرکش میبینن چرا
چون خوبی های اون به قول ما زیر پوستی هست
نه ابجی ....داداشا خوبی های اون کاملا دیده میشه
ولی به چشم یه فرزند........ اره داشتم میگفتم
قدر پدرتون رو بدونید چه خوب چه بد
ماهم باید یاد بگیریم چه جوری یه روز پشت بچه هامون بایستیم
باهاش درددل کنید درد داتون رو نزارید واسه رفیقاتون زمزمه کنید
واسه یه بارم که شده بزارید رفیقتون پدرتون باشه
بیدل نوشته..................................................
۹۲/۰۷/۲۴