بی دل

بی‌دلی، در همه احوال، خدا با او بود / او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد
جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ق.ظ

تلخ

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه ها شو سیر کنه… گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند… زمستان تمام شد و کلاغ مرد… اما بچه هاش نجات پیدا کردند وگفتند: اخ خوب شد مرد راحت شدیم از این غذای تکراری این است واقعیت تلخ روزگار ما…



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بی دل

بی‌دلی، در همه احوال، خدا با او بود / او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد

آخرین مطالب

تلخ

جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ق.ظ

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه ها شو سیر کنه… گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند… زمستان تمام شد و کلاغ مرد… اما بچه هاش نجات پیدا کردند وگفتند: اخ خوب شد مرد راحت شدیم از این غذای تکراری این است واقعیت تلخ روزگار ما…

۹۴/۰۴/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی